گاهی چنان بدم که مبادا ببینی ام
حتی اگر به دیده ی رؤیا ببینی ام

من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست
بر این گمان مباش که زیبا ببینی ام

شاعر شنیدنی ست.ولی میل، میل توست
آماده ای که بشنوی ام یا ببینی ام ؟

این واژه ها صراحت تنهایی من است
با این همه مخواه که تنها ببینی ام

مبهوت می شوی اگر از روزن‌ات شبی
بی خویش در سماع غزل‌ها ببینی ام

یک قطره‌ام و گاه چنان موج می زنم
درخود، که ناگزیری، دریا ببینی ام


شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا ببینی ام

 

محمدعلی بهمنی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها